اولین استارتاپ یک تریلیون دلاری
در سال ۱۹۵۷ هشت کارآفرین تصمیم گرفتند کاری را انجام دهند که احمقانه به نظر میرسید. آنها یک شرکتهایتک با نام Fairchild Semiconductor در شهر کوچکی در جنوب سان فرانسیسکو تاسیس کردند. این کارآفرینان شروع سختی داشتند، ولی در نهایت فیرچایلد به بزرگترین شرکت چیپهای کامپیوتری در منطقه تبدیل شد.
اگرچه خیلیها با موفقیت فیرچایلد آشنایی دارند، عدهی کمی هستند که از تاثیر کامل این شرکت آگاهی دارند. طی سال گذشته، تیم ما در Endeavor Insight داستان فیرچایلد را ردگیری کرده و به دادههای بسیار جالبی برخورد. چیزهایی دستگیرمان شد که واقعن جالب توجه بودند: اگر ارزشی که فیرچایلد ایجاد کرد با دلارهای امروزی سنجیده شود، اعتقاد ما بر این است که این نخستین استارتاپ یک تریلیون دلاری جهان است.
آغاز به کار فیرچایلد و روزهای نخست موفقیت
موفقیت موسسین فیرچایلد شما را بیشتر تحت تاثیر قرار خواهد داد اگر بدانید از کجا شروع کردند. ناحیه Bay Area سانفرانسیسکو اکنون به نوعی از مراکز تکنولوژی است، ولی در اواسط دههی ۵۰ بسیار جای متفاوتی بود. در آن زمان، سرمایه گذارانی در این منطقه نبودند. دانشگاه استنفورد مقالات و تحقیقاتی را در مورد عناصر به کار رفته در چیپهای کامپیوتری انجام نمی داد و مهاجران درصد بسیار کمی از جمعیت این ناحیه بودند.
همانطور که از چارت زیر مشخص است، منطقهی سانفرانسیسکو در آن زمان تا حد زیادی از دیگر شهرهای ایالات متحده در زمینهی توسعهی شرکتهای ساخت ترانزیستور که صنعت چیپهای کامپیوتری آن زمان را شکل داده بودند عقب تر بود. هیچ کسی انتظار نداشت که این منطقه به یکی از مراکز کسب و کار تکنولوژی تبدیل شود.
تا این زمان، هفت موسس از هشت موسس فیرچایلد، از شهرهای خود که شرکتهای ترانزیستوری و سرمایه گذاران مطرح تری داشتند، به سانفرانسیسکو نقل مکان کرده بودند. سه نفر از این کارآفرینها، جی لاست، باب نویس، و شلدون رابرتز مدرک دکترای خود را از MIT در بوستون گرفته بودند. یوجین کلاینر و ژولیوس بلنک در نیویورک مهندس بودند، و جین هوئرنی و گوردون مور در کالتک، نزدیک لس آنجلس کار میکردند. موسس آخر، ویکتور گرینیش یک محقق و دانشجوی دکترا در دانشگاه استنفورد بود.
آنها در این شهرها از شبکههای ارتباطی خود استفاده کردند تا حامیانی را پیدا کرده که در جمع آوری سرمایه و عقد اولین قرارداد با اولین مشتری به آنها کمک کند. این ارتباطات توانست آنها را در مسیر موفقیت قرار دهد. تنها پس از سه سال، درآمدهای سالیانهی فیرچایلد به ۲۰ میلیون دلار رسید. تا اواسط دههی ۶۰ میلادی، این گروه توانست محصول جدیدی را اختراع کند، که یک مدار یکپارچه بود، و توانست سالانه بیش از ۹۰ میلیون دلار فروش کند. و این تنها شروع موفقیتهای موسسین این شرکت بود.
درهی فیرچایلد
با رشد فزایندهی فیرچایلد، کارمندان کم کم این شرکت را ترک کرده تا کسب و کارهای خود را آغاز کنند. بسیاری از این شرکتها هم به سرعت رشد کرده تا الهام بخش دیگر کارمندانی باشند که هنوز در این شرکت کار میکردند.
یکی از مدیران اسبق این شرکت میگوید «این آدمها را میدیدی که شرکت را ترک کرده و کسب و کار خود را راه اندازی میکردند و خوب پیش میرفتند، آن گاه یک نگاه به دور و برت میانداختی و بعد به آینه، و میگفتی خب، تو چی؟ تو میخوای چیکار کنی؟»
هشت موسس فیرچایلد از برخی از این کسب و کارهای نوپا حمایت کردند. کلاینر یکی از کارمندان را ترغیب کرد تا شرکتی راه اندازی کند که شیشههای مورد استفادهی فیرچایلد در فرآیند ساخت را تولید کند. نویز یکی از اعضای هیئت مدیرهی شرکت Applied Materials بود، که یک تولید کنندهی تجهیزات الکترونیکی بود و نویز کسی بود که موسس جوان آن را مربیگری میکرد.
دیری نپایید که کارآفرینان فیرچایلد شروع به ایجاد شرکتهای خود کردند. لست، در سال ۱۹۶۱ گفت که «تجربهی ایجاد یک شرکت جدید و نگاه کردن به رشد آن چیزی بود که میخواستم یک بار دیگر تجربه کنم.» او با سه موسس دیگر فیرچایلد شرکت Amelco را تاسیس کردند، کسب و کار جدیدی که دستگاههای الکترونیکی خاص را تولید میکرد. دو کارآفرین دیگر، مور و نویس، سالها بعد این شرکت را ترک کردند تا شرکت تولید کنندهی قطعات کامپیوتری خود، یعنی اینتل را تاسیس کنند.
همچنین این هشت موسس سرمایههای خود را دوباره روی تعدادی کسب و کار محلی و کوچک سرمایه گذاری کردند. در ۱۹۶۱، چهار نفر از آنها در تامین سرمایهی نخستین شرکت سرمایه گذاری ناحیهی Bay Area مشارکت کردند. یکی دیگر از این موسسها به یک کارمند سابق کمک مالی کرد تا شرکت AMD را تاسیس کند. زمانی که مور و نویس اینتل را تاسیس کردند، شش موسس دیگر در تامین سرمایهی آن نقش داشتند.
رشد این شرکتهای جدید در شکل دادن دوبارهی این منطقه نقش اساسی داشتند. تنها در ۱۲ سال، موسسین و کارمندان سابق این شرکت بیش از ۳۰ شرکت وابسته تاسیس کرده و بسیاری کسب و کارهای دیگر را تامین مالی کردند. تا سال ۱۹۷۰، کسب و کارهای مرتبط به چیپهای کامپیوتری در ناحیهی سانفرانسیسکو حدود ۱۲۰۰۰ کارمند را تحت استخدام خود داشتند.
مور میگفت «این آن میراثی از فیرچایلد است که شاید آن قدر که باید به خود توجه جلب نکند، هر بار که ما به ایدهی جدیدی میرسیدیم، دو یا سه شرکت را برای تحقق بخشی به آن تاسیس میکردیم.»
ولی سرانجام دستاوردهای این شرکت توجهات را به خود جلب کرد. در ۱۹۷۱، یک روزنامه نگار به نام دان هوفلر مقاله ای را در مورد موفقیت شرکتهای تولید چیپهای کامپیوتری در منطقهی Bay Area منتشر کرد. تمام این شرکتها که او بررسی کرد چیپهایی با استفاده از سیلیکون میساختند که در درهی بزرگی در جنوب سانفرانسیسکو واقع شده بودند. هوفلر این دو را در کنار هم قرار داد تا نام جدیدی برای این منطقه برگزیند: سیلیکون ولی یا درهی سیلیکون
مقالهی هوفلر و اسمی که روی این منطقه گذاشت خیلی زود مشهور شد، ولی مقالهی او بخشی دارد که همیشه نادیده گرفته شده است. تقریبا تمام شرکتهای چیپ سیلیکونی که او بررسی کرد به نوعی به فیرچایلد و موسسان آن برمی گردند.
افزودن به تاثیر فیرچایلد
سالها بعد از منتشر شدن مقالهی هوفلر، موفقیت فیرچایلد برای دیگر شرکتهای موجود در این دره مانند سوخت و نیروی محرکه ای بود. زمانی که استیو جابز میخواست مسیر شغلی خود را در اواسط دههی هفتاد میلادی آغاز کند، اغلب با موتورسیکلت خود به خانهی نویس میرفت تا به نصایح این کارآفرین پیرتر گوش کند. به گفتهی همسر نویس، جابز همیشه این عادت یکتا را داشت که نصف شبها به خانه زنگ بزند. همچنین نخستین سرمایه گذار اپل هم یکی از کارمندان سابق فیرچایلد بود.
در سال ۱۹۷۲، کلاینر شرکت سرمایه گذاری کلاینر پرکینس را تاسیس کرد که روی شرکتهای بسیار زیادی مانند گوگل و سیمانتک سرمایه گذاری کرد. زمانی که کلاینر شرکت خود را تاسیس میکرد، یک مدیر سابق فیرچایلد به نام دون والنتین شرکت سرمایه گذاری دیگری به نام سکویا کاپیتال را راه اندازی میکرد که روی شرکتهای بزرگی مانند سیسکو و لینکدین سرمایه گذاری کرد.
بسیاری از شرکتهایی که توسط این دو شرکت تاسیس شدند، توسط کارآفرین و مدیرانی رهبری شدند که بعدها به سرمایه گذارهای مطرحی تبدیل شدند. شرکتهایی مانند سان مایکروسیستمز، نتاسکیپ، و پیپل شرکتهای سرمایه گذاری مانند Khosla Ventures، Andreessen Horowitz، Founder Collective و ۵۰۰ استارتاپ دیگر را ایجاد کردند.
تیم ما در اندور اینسایت اخیرا کاری را آغاز کرد تا میزان تاثیر شرکت فیرچایلد و موسسین آن را کمیسازی کند. ما حدود ۱۳۰ شرکت فعال در Bay Area که سهامشان در NASDAQ یا بورس نیویورک داد و ستد میشد را شناسایی کردیم. تحلیلهای ما نشان میدهد که حدود ۷۰ درصد این شرکتها مستقیماً به موسسان یا کارمندان سابق فیرچایلد مربوط هستند.
تاثیر تجمیعی این کسب و کارها باورنکردنی است. ۹۲ شرکت سهامی عامی که میتوان آنها را به نوعی از نوادگان فیرچایلد دانست، هم اکنون ارزشی به میزان ۲.۱ تریلیون دلار دارند که بیشتر از GDP کانادا، هند و یا اسپانیا است. همچنین حدود ۸۰۰۰۰۰ کارمند دارند.
اگر فراتر از شرکتهای فوق که سهامشان به صورت عمومی داد و ستد میشود نگاه کنیم، تاثیر کمی فیرچایلد حتی بزرگتر نیز میباشد. در مجموع، میتوان رد ۲۰۰۰ شرکت را به این شرکت و هشت موسس آن نسبت داد. و این شامل شرکتهایی مانند اینستاگرام، پالانتیر، پیکسار، نست، واتساپ، یامر، و یوتیوب نیز میشود.
داستان فیرچایلد نشان میدهد که چگونه کارآفرینان میتوانند جوامع محلی خود را شکل دهند. زمانی که موسسان موفق شرکتهای انشعابی دیگر را تاسیس میکنند، دیگران را مربیگری کرده و به مثابه سرمایه گذارهای اولیه عمل میکنند، فرصتهای جدیدی را برای سرمایه گذارهای دیگر ایجاد میکنند. داراییهای فکری، اجتماعی و مالی که موسسان موفق روی شرکتهای جدید سرمایه گذاری میکنند جامعهی کارآفرینی محلی را تقویت کرده و مراکز موفقی مانند سیلیکون ولی را قادر میسازد تا توسعه پیدا کنند.
ارزش سهام فیرچایلد در NASDAQ حدود ۲ میلیارد دلار میباشد. اگرچه ارزش واقعی این شرکت را باید با ردگیری تاریخچهی این شرکت و نحوهی موفقیت سرمایه گذاریهای این شرکت روی شرکتهای جدید و موسسان جدید بدست آورد. با این اندازه گیری، فیرچایلد نخستین استارتاپ تریلیون دلاری سیلیکون ولی است. همچنین میتوان آن را به عنوان مهم ترین کارآفرینی صد سال اخیر در نظر گرفت.