از سقوط نوکیا چه درس های مدیریتی می آموزیم
زمان زیادی از انتشار خبر خریداری نوکیا توسط مایکروسافت نگذشته است. شاید بسیاری از ما دوران طلایی نوکیا و اقتدار بی چون و چرای این کمپانی بر بازار گوشی های همراه را به یاد می آوریم. و حتماً سقوط باورنکردنی آن در چند سال اخیر را هم به خوبی به خاطر داریم.
مدیر عامل سابق نوکیا، جورمال اولیلا یک بار در سخنان خود اذعان کرد که نوکیا اشتباهات متعددی را در واپسین سال های فعالیت خود مرتکب شده بود. مهمترین اشتباه هم به گفته وی عدم توانایی نوکیا در شناخت ماهیت تغییرپذیر نیازهای مصرف کنندگان بود که موجب شد این شرکت نتواند با تولیدکنندگان آسیایی رقابت کند که این خود منجر به سقوط نوکیا شد. سقوط نوکیا اخیراً به بخشی از تحقیقات مدیریتی تبدیل شده است، اما با نگاهی به روند افت شرکت نوکیا درس های ابتدایی و ساده ای را می آموزیم که هیچ فرد حرفه ای نباید آن ها را از دست بدهد. در ادامه با ما همراه باشید.
نخستین درسی که از بررسی این سقوط می آموزیم این است که شکست، در اکثر موارد، یک پدیده ناگهانی نیست. شکست اغلب آخرین مرحله از روندی است که با نخستین اشتباه آغاز می شود و معمولاً شکل گسترش یافته و بزرگ شده نخستین اشتباه است که به آن توجهی نشده یا شناسایی نشده است. این همان اتفاقی است که برای نوکیا افتاد. آنها نتوانستند اثرات رونمایی از آیفون اپل در سال 2007 را شناسایی کنند. شکست نیز همانند موفقیت طی یک روند در طول زمان رخ می دهد.
آدام برایانت در کتاب خود به نام "دفتر کناری: درس های ضروری و غیرمنتظره مدیران اجرایی در خصوص چگونگی رهبری و موفقیت" به نقل از مدیر عامل شرکت زیراکس می نویسد:
شجاعت و جسارت برای ایجاد تغییرات در هر سازمانی نیاز است و این تغییر باید پیش از اینکه ضرورت پیدا کند صورت گیرد تا بتوان وضعیت را از خوب به عالی تغییر داد.
دومین درس این است که خشنودی از وضع موجود به تدریج، ولی قطعا به نابودی می انجامد. فرانک نوو که نابغه ای در حوزه طراحی صنعتی بود و با نوکیا همکاری می کرد در خصوص سقوط نوکیا اینطور اظهار نظر کرد
سازمان ها، طبعا علاقه زیادی به تکیه بر موفقیت های گذشته خود دارند و اغلب نیازی برای تغییر حس نمی کنند.
وینیت نایار در کتاب خود"نخست کارمندان، سپس مشتریان: زیر و زبر کردن مدیریت مرسوم" روشی موسوم به "آینه-آینه" را توصیه می کند که از سازمان ها در برابر خشنودی از وضعیت موجود محافظت می کند. این روش استعاره ای است که اطمینان می دهد مردم واقعیت را آنگونه که هست می بینند و نه آنطور که در آینه دید عقب اتومبیل دیده می شود که فقط نتایج مثبت و موفقیت ها را نمایش می دهد.
گفته شده است که "شکست می تواند به سادگی عدم توانایی در حفظ موفقیت تعبیر شود و نه فقط عدم توانایی به دستیابی به موفقیت". مورد نوکیا همان عدم توانایی در حفظ موفقیت است. پس از تصاحب نوکیا توسط مایکروسافت باید منتظر بود و دید آیا نوکیا می تواند مانند ققنوس از خاکسترها سر برآورد.